جهت ثبت امتیاز وارد سایت شوید:

نویسنده: فائزه زرافشان

لبخند باران

ندیده می‌دانم
که باغی از لبخند
به چهره‌ات داری

ندیده می‌دانم
چقدر دلسوزی،
چقدر غمخواری

ندیده می‌دانم
چقدر با ارزش؛
شبیه یک گنجی

ندیده می‌دانم
که از سیاهی‌ها
تو نیز می‌رنجی

ندیده می‌دانم
تو ساحل امنی
میان طوفان‌ها

ندیده میخواهم
که در مسیر تو
فدا کنم جان را

جهت امتیازدهی باید در سایت ثبت نام کرده باشید.