“خط افق”
وقتی که در خط افق خورشید پیدا می شود
لب های سرخ غنچه ها با خنده ات وا می شود
پیراهن خشک زمین نو می شود گل می دهد
هر رود عاشق پیشه ای راهی دریا می شود
وقتی بیایی از سفر دیگر کسی دلتنگ نیست
آیات خوشبختی برای شهر معنا می شود
آن روز بغض سینه ها دانه به دانه بشکفد
در چشم های آسمان باران مهیا می شود
تاریخ از نو می نویسد داستان عشق را
وقتی که از هر شاخه ای صد گل شکوفا می شود
دیگر کسی درگیر زخم موشک و تحریم نیست
روزی که از فرمول دنیا جنگ منها می شود
هر خانه روشن می شود با خنده های بچه ها
وقتی که در خط افق خورشید پیدا می شود