در زنگ انشا آقا معلم
پرسید از ما: شغل پدر چیست؟
انشای من بود تنها دو واژه
اما گرفتم یک نمرهی بیست!
هرکس که می خواند انشای خود را
توصیف میکرد بابای خود را
بابای کاسب، بابای کارمند
بنا و نجار، دکتر، هنرمند
وقتی که رفتم من پای تخته
گفتم که «وصف بابام سخته!»
حرفی ندارم از شغل بابام
بابای من هست «سرباز گمنام»
آقا معلم که مهربان است
گفت بابای من یک قهرمان است
هرجا که او هست امنیّت آنجاست
امنیت ما، از شغل باباست
هرجا که او هست، امن و امان است
سرباز آقا امام زمان است