جمعه یعنی یک جهان فکر و خیال
پَر زند از خلوت تنهایی ات
قند لبخند لب مادربزرگ
در کنار استکان چایی ات
جمعه یعني خانه ی مادربزرگ
خانه ای سرسبز و شاد و باصفا
سفره ای لبریز عطر سادگی
از ته دل خنده هایی بی ریا
جمعه یعنی نذری مادربزرگ
عطر و طعم بی نظیر شُله زرد
خواندن مشکل گشای پای دیگ
دادن نذری به مرد دوره گرد
جمعه یعنی یک سرآغاز جدید
نو شدن در فصل ِ ناب انتظار
جمعه یعنی اینکه تو باور کنی
میرسد از راه روزی نوبهار