جهت ثبت امتیاز وارد سایت شوید:

نویسنده: سميه تورجی تورجی

کبوتر

کبوتر آرزو داشت
که صاحبش تو باشی
همیشه وقت پرواز
مراقبش تو باشی

به مسجد تو آمد
که زائرت بماند
به او اجازه دادی
مجاورت بماند

برایش آب و دانه
فراهم است آنجا
میان آشیانه ست
چه بی غم است آنجا

به جمکران رسیده
به شهر آرزویش
چقدر شاد و زیباست
صدای بق بقویش.

جهت امتیازدهی باید در سایت ثبت نام کرده باشید.