یک نفر می آید
مردی از جنس نور
در همین نزدیکی
یا که از راهی دور
با ظهورش شادی
می شود عالمگیر
همه خوشحال و شاد
هم جوان و هم پیر
می رود از دلها
غم و درد و فریاد
می شود این دنیا
بار دیگر آباد
رخت بر خواهد بست
ظلمت و تاریکی
نور خواهد تابید
در همین نزدیکی
جنگ و جنگ افروزی
همه خط خواهد خورد
صلح می آید باز
ظلم هم خواهد مرد
این جهان با نورش
شده گرم و روشن
پر یاس و نرگس
همه دنیا گلشن
از خدا می خواهم
ناجی انسان ها
آید از راهی دور
پا نهد در دنیا