جهت ثبت امتیاز وارد سایت شوید:

نویسنده: رضا حاصلی

نشانه ی خدا

احمد پسر اسحاق ازشیعیان و یاران امام حسن عسکری بود که گهگاهی که کاری پیش می‌آمد یا مشکلی پیدا می‌کرد به خانه امام می‌رفت و مشکلش را می‌پرسید احمد مرد عالم و دانشمندی بود کتاب‌های زیادی خوانده بود تاریخ و حدیث می‌دانست خلاصه از آن آدم‌هایی بود که بدون تحقیق چیزی را قبول نمی‌کرد دوست داشت هر چیزی را با ایمان قلبی قبول کند احمد از قول پیامبر خوانده و شنیده بود که نهمین امام از نسل حسین امام موعود است کسی است که غایب می‌شود و زمانی ظاهر می‌شود که ظلم و جور همه دنیا را پر کرده است او می‌خواست تا امام حسن عسگری زنده است به وسیله آن حضرت امام موعود را بشناسد روزی از روزها احمد به سامرا رفت در خانه امام را زد امام حسن عسکری با خوشرویی در را باز کرد و او را به داخل خانه دعوت کرد کنار خودش نشاند آب و غذا به او تعارف کرد وقتی پذیرایی و تعارفات تموم شد امام رو به احمد گفت ای احمد بن اسحاق از زمانی که خداوند بشر را خلق کرده است لحظه‌ای نبوده که حجت خدا در بین مردم نباشد تا روز قیامت هم این مسئله ادامه دارد احمد ساکت به حرف‌های امام گوش می‌کرد امام ادامه داد می‌دانی چرا احمد گفت دوست دارم از شما بشنوم امام گفت برای اینکه وقتی حجت خدا را در بین مردم است مردم از بلا و مصیبت در امان هستند از برکت وجود حجت خداست که باران می‌بارد و نعمت‌های دیگر به مردم می‌رسد احمد فکر کرد فرصت خوبی پیش آمده زود از امام پرسید ای پسر پیامبر من هم برای همین نزد شما آمده ام می‌شود بگویید حجت بعد از شما چه کسی است امام ساکت به احمد نگاه کرد چند لحظه‌ای این سکوت ادامه داشت ناگهان امام بلند شد و به داخل اتاقی رفت وقتی برگشت پسر بچه ۳-۴ ساله‌ای در بغلش بود احمد از دیدن کودکی به آن زیبایی و نوزادی بی‌اختیار بلند شد و ایستاد امام تا کنار احمد جلو آمد و به او گفت ای احمد خداوند تو را دوست دارد اگر به تو اعتماد نداشتم هرگز پسرم را به تو نشان نمی‌دادم این پسر همان کسی است که پیامبر وعده آمدنش را داده است نام او همان نام پیامبر است و کنیه‌اش کنیه پیامبر او کسی است که غایب می‌شود و زمانی ظاهر می‌شود که جهان پر از ظلم و ستم شده است او می‌آید و عدالت را در همه جا برقرار می‌سازد امام به چهره کودک نگاه کرد و ادامه داد ای احمد بدان که جایگاه این پسرم در بین شیعیان مثل جایگاه خضر پیامبر آمده است در زمان غیبت او بسیاری از مردم به گمراهی می‌افتند به جز کسانی که به امامت او ایمان داشته باشند و منتظر آمدنش باشند و برای ظهور و آمدن او دعا کنند احمد که می‌خواست نشانه‌های دیگری از امام زمان بداند پرسید ای پسر پیامبر آیا این فرزند شما نشانه‌ای دارد که با دیدن آن اطمینان بیشتری پیدا کنم امام ساکت به پسری که در بغلش داشت نگاه کرد در این لحظه پسر بچه به زبان آمد و با صدای دلنشینی گفت من بقیه الله در روی زمین هستم همان کسی که از دشمنان خدا انتقام می‌گیرد احمد رو به امام لبخندی زد و گفت ای پسر پیامبر قلبم آرام گرفت به حرف‌های شما ایمان داشتم حالا ایمانم چند برابر شد

جهت امتیازدهی باید در سایت ثبت نام کرده باشید.