نویسنده: سکینه پایرنج
سرباز کوچکت
چشمان چشمه باز در انتظار آب لب های ریشه هم خشکیده در سراب
مانند دانهای در انتظار نور در قلب سرد خاک مشتاق یک ظهور
پس زودتر بیا با یک بغل بهار پایان بده به غم پایان انتظار
سردار من تویی من پاسدار تو سرباز کوچکت چشم انتظار تو
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!