جهت ثبت امتیاز وارد سایت شوید:

نویسنده: امین بهاری زاده

صبحِ ظهور

میرسی یک جمعه از راهِ سفر
کوچه را لبریزِ باران می کنی
با حضورت شهر را لبریزِ از
بویِ عطرِ یاس و ریحان می کنی

میرسی و با حضورِ تو بهار
میهمانِ دشت و صحرا می شود
باغ ها با ریسه هایِ رقصِ نور
شادمان و سبز و زیبا می شود

میرسی آدینه روزی عاقبت
با تو دنیا می شود لبریزِ نور
عمرِ ظلمت می شود با تو تمام
میرسی ای آفتاب صبحِ ظهور

جهت امتیازدهی باید در سایت ثبت نام کرده باشید.