دسته‌بندی: آثار پذیرش شده در مسابقه شعر و داستان

حسن ختام کجایی یوسف زهرا؟ ببین دنیا جهنم را برایم هدیه آورده ببین این گرگ درنده چگونه چنگ و دندان را برایم تیزتر کرده! ببین غزه چه کولاکی چه طوفانی به پا کرده بیا ختم کلامش باش جهان در انتظار توست بیا زیباترین پایان بیا حسن ختامش باش  

...

نویسنده: سکینه پای‌رنج

جاده را طی میکنم همواره در حال عبور تا تمام زندگانی با تو باشد غرق نور مهر یعنی یاد من راه تو را دنبال کرد با امیدت می رسم هر جا بخواهم ،جای دور ای امید نا امیدان، ای صدای عاشقی با تو معنا شد جهان و آخرت ، مرد ...

نویسنده: ملیکا سلطانی پور

#یک زمین و ثریّا تو را دوست دارند بیابان و دریا تو را دوست دارند … تو جان جهانی و علّت همین است اگر اهل دنیا تو را دوست دارند … ای از قهرمانان عالم قوی‌تر ضعیفانِ تنها تو را دوست دارند … تو با روح مشتاق انسان چه کردی ...

نویسنده: امیرحسین قاسمی‌پور

امام غایب ما دوباره عصر جمعه گلوی آسمان را هوای بغض بسته شبیه حال مادر که غرق اشک و آه است زمین دلش شکسته ### امام غایب ما! همیشه از تو گفتند امام عدل و دادی بیا که پر بگیرند به لطف بودن تو پرنده‌های شادی  

...

نویسنده: فاطمه ناظری

چشم انتظاری یک روز جمعه میرسی از کوچه های آسمان همسایه ما می شوی ای نازنین، ای مهربان وقتی بیایی غصه ها از خانه ها پر می کشد دل های ما با نور تو عطر خدا را می چشد پر میشود از عطر تو دل های غمگین جهان کی میرسی ...

نویسنده: طاهره اکرمی

بسم الله الرحمن الرحیم مردی در راه مادرم می‌گوید: یک‌نفر در راه است از صدای پایش دل من آگاه است وقتی او می‌آید قاصدک می‌خندد راه‌های غم را بر همه می‌بندد ابرها می‌بارد چشمه‌ها می‌جوشد هر درختی در باغ رخت نو می‌پوشد مادرم می‌گوید: روی ماهش زیباست گرچه از او ...

نویسنده: مرتضی دانشمند

کو به کو آمَدَم من، کو به کو سوی تو، بی گفتگو تا که بینَم، روی تو من غلامِ، کوی تو صد شَرَف دارد دِلَم به حریم آسمان چون که گیرَست او پیش مهدی صاحِب زمان رو به سویت می شوم با هزاران آرزو از همه بیشتر بُوَد انسانَم، من ...

نویسنده: جواد رهنما

• دنیا پر از جنگ است و کشتار است خورشید هست اما جهان تار است هر گوشه و هرجای این دنیا متن خبر از مردم آزار است کودک کشی بد جور ، عادت شد بی مادری یک حرف تکراریست خشکیده اشک چشم هر مظلوم بی گریه گرم شیون و زاریست ...

نویسنده: نرگس عسگری

سوره عصر قسم بر شب و روزِ عصرِ ظهور بر آن لحظه‌هایِ پر از عطرِ نور به چشمانِ پر انتظارِ بهار به آن قطره‌ها در دلِ جویبار بر آن غنچه‌ی انتظارِ درخت بر آن برگِ تنها و سرمایِ سخت که آنها که در این جهان بی‌برند همه در خسارت به ...

نویسنده: مرتضی دانشمند

عمو زنجیر باف ـ دختر جون بلند شو برو. می خوام در رو ببندم. دخترک زانوانش را بغل گرفت و گفت: ـ خب نذریم رو بده تا برم! ـ والله به پیر به پیغمبر اینجا نذری نمیدن. نذری می خوای برو دم مسجد. امروز اونجا حتماً نذری میدن. ـ پس ...

نویسنده: سهیلا سپهری

امام قلب ها تو قلب من یه جمکرانه عشقم به مهدی بی کرانه برای امام عزیزم با حسم نوشتم ترانه مهدی قلب جهانه مهدی امام زمانه بدون تو دنیا خزانه دلم آتش فشانه هروقت تو بیای بهاره دنیا بهشته دوباره تو شدی برام ستاره دنیا مثل ت نداره عطرت مثل ...

نویسنده: محیا افشارمقدم

یک نفر می آید مردی از جنس نور در همین نزدیکی یا که از راهی دور با ظهورش شادی می شود عالمگیر همه خوشحال و شاد هم جوان و هم پیر می رود از دلها غم و درد و فریاد می شود این دنیا بار دیگر آباد رخت بر خواهد ...

نویسنده: ثریا کریمی

بالای قله ی نیاز ایستاده ام آقای من با ذکرو حالت نماز ایستاده ام آقای من می آیی از سمت خدا با پرچم آزادگی می گویمت سینه گداز ایستاده ام آقای من تو ناجی هرکه تورا منتظر ودلشده است در خم کوچه فراز ایستاده ام آقای من بر جاده آدینه ...

نویسنده: محمدحسین احمدیان

مولا!سلام وعرض ارادت ،فدایتان دلتنگ روی ماه ونگاه و صدایتان خورشید پشت ابر غزلها طلوع کن یک مثنوی گرفته دل ما برایتان گم کرده ایم راه بهشت حضور را ای کاش بود مرا نشان از سرایتان اندوه این هزاره ی پر درد غیبت است ای غمگسار عالم وآدم ندایتان َشان ...

نویسنده: لیلا تقوایی یزدلی

نرگس نبی شب در انتظار ماهتاب، گل در انتظار آفتاب، آینه در انتظار نور، عدل هم در انتظار توست نرگس نبی!

...

نویسنده: مژگان بقایی پور

  شِکُفتن هر شعرِ خوب و زیبا در وصفِ گُل سرودن بی تو، بدونِ معناست ای حجت بن الحسن! ای معنیِ شکوفا! ای معنیِ شکفتن! زیباست از تو گفتن ای حجت بن الحسن! گفتند: آفتابی تا کی ولی نتابی؟! گُل با گُلاب، خوش تر ای حجت بن الحسن! با لطفِ ...

نویسنده: مرتضی دانشمند

دیشب خودم را روی سطح ماه دیدم انگار دنیای زمینی ها خزان بود نه، مثل اینکه اشتباهی کرده باشم روی زمین دریایی از خونها روان بود آن گوشه در یک سرزمین ضحاکهایی دیدم که روی دوششان افعی عیان بود غافل ازین که در میان مردم شهر روح فریدون در تن ...

نویسنده: الهه فیروزی

صبح ظهور هوای دلم تازه و روبراه نگاه خدا در نگاهم شکفت برای دل پاک و آیینه ام غزل هایی از نور و امیدگفت برایم سرود از شکوه خودم از اینکه پر از غنچه ی باورم پر از نغمه ی عزت و اعتبار پر از ارزشم،چونکه یک دخترم به روی ...

نویسنده: طاهره اکرمی

گل نرگس سلام ای مهربان آقای خوبم سلام ای مهدی صاحب زمان سلامی با گل عشق و ارادت به سوی قلب پاکت می رسانم ( کجایی ای گل نرگس کجایی جهان می سوزد از داغ جدایی) تو خورشید فروزان جهانی تو امید دل مستضعفانی تو می آیی که پیغام خدا ...

نویسنده: طاهره اکرمی

فصل لبخند یک روز تو می‌آیی از راه در جمعه‌ای سبز و بهاری آن روز حتما در نگاهت یک آسمان پروانه داری وقتی بیایی مهربانی گل می‌کند در باغ دل‌ها عطر لطیف یاس و نرگس پر می‌کند دنیای ما را روز ظهورت روز خوبی است روزی پر از نور خداوند ...

نویسنده: زهرا عراقی

جهت امتیازدهی باید در سایت ثبت نام کرده باشید.